سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

آرشیو وبلاگ
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 32563
sh.m
یادداشت ثابت - یکشنبه 91 دی 11 :: 12:56 عصر :: نویسنده :

دیگه طاقت دوریتا ندارم.دیگه نمیتونم بدون تو سر کنم.دلم بیشتر از همیشه برات تنگه.چرا با من اینطوری کردی؟چــــــــــــــــــرا؟دیگه داره مشکلات و سختی هام و سخت کار کردنام ازم زور میشه داره کمرمو خم میکنه.تو که میدونستی من اینطور ادما نیستم تو که میدونستی بدون تو نمیتونم تو که قلب منو میدونستی  چرا باهام اینطوری کردی؟تو به من گفتی تا اخرش باهاتم تو گفتی همیشه کنارتم تو گفتی منم بدون تو نمیتونم یادت رفت؟به چه قیمتی باهام اینطوری کردی؟نذار دیر بشه نذار ش..!این دفعه حتی بدون اینکه خودمم بفهمم میرما.این دفعه با دفعه های دیگه فرق داره ها 2بارم تجربه کردم بار سوم اخرین باره ها.اه قلبمو شب ها میفهمی؟صدای گریه هامو میشنوی؟اخ گفتن دردامو میدونی؟نذار دیر بشه نذار.دیگه اون یک ذره امیدی که با منتظرم بمون داشتم ندارم دیگه نمیدونم چیکار کنم هزار فکر  تو سرمه دیگه نمیدونم دستمو واسه کمک جلو کی دراز کنم که رو دستم نزه.اگه دیگه دوستم نداری اگه میخوای با کسه دیگه باشی یا هستیو منو به اون فروختی اگه نمیخوای اون دستبندا رو دست ویدام ببندی اگه نمیخوای گرمی بدن من شب ها کنارت باشه اگه دیگه نمیخوای چشمامو ببینی اگه نمیخوای موهاتا کناره من سفید کنی اگه زرق برق دنیا و یه تعداد ادم لاشخور چشمتو گرفته اگه دیگه جایی واسم کنارت نیست همین الان بیا بهم بگو و راحتم کن.دارم عذاب میکشم.دیگه هیچی ازم نمونده.کسی که شبها بی شب بخیر من خوابش نمیبرد کسی که همیشه تو اون تراسه انتظار انتظارمو میکشید کسی که تو شادیو غم هاش بهم تکیه میزد کسی که باورم داشتو درکم میکرد کسی که هرلحظه نگرانتر مادرم بود واسم این شد این بود رسمش؟این بود؟دیگه دره قلبمو واسه همیشه بستم دیگه هیچی ازش نمیگم چون میگی حرفای تکراریه چون میگی دروغه اما حقیقتی که زمانی بهش میرسی که دیگه خیلی دیره.دلم نمیخواد بمیرم دلم نمیخواد مادرمو از خودم ناامید کنم دلم نمیخواد بابام لباس دامادیم که تنها ارزوشه واسم نبینه اما مجبورم اگه جوابمو ندادی برم دست خودم نیت.تو خودت میدونی قلبم چیه میدونی کیم پس دست من نیست مجبور میشم بدون اینکه خودم بفهمم برم.من هرکاری کردم چه خوب چه بد چه صلاحو چه غیر صلاح هیچ کدوم به اندازه ی این درد اور نبود که بگی برو که بگی فراموشت میکنم که بگی ما به درد هم نمیخوریم.یادت میاد گفتی اگه تورو نداشتم میمردم؟یادت میاد میگفتی روزی هزار بار خدارو شکر میکنم که تورو بهم داده؟یادت میاد گفتی از مامان ممنونم که فرشته ای به اسم تورو بهم داده؟یادت میاد؟ من همونم همون.اما تو اون نیستی.تو از خودت سرد شدی نه از من من همونم که هرکاریم بکنم باهامی اما تو...!من اگه خطایی کردم نتیجه ی رفتاره تو بود.رفتاره تو بود که باعث شد اونکارو کنم.عشق به تو بود که گفت اینکار بکن.اما زندگی اون نیست که تو فکر میکنی زندگی اون نیست که ادم هرکاری هر رفتاری هر جایی هر عملی بکنه زندگی اون نیست که ادم هر چیزی داشته باشه زندگی اون نیست که همش ادم تو خنده باشه اون نیست که همش شاد باشه و تو رفاه زندگی اون نیست همیشه ادم خوب باشه زندگی اون نیست که هرکی هر چیزی فت ادم باور کنه.من با توام نه اونا تو منو میشناسی نه اونا.خستم.خستم از این زندگی بی تو ازین وضع خفت بار.دیگه ادامه ی زندگی واسم مقدور نیست.من دوست دارم.من زندگیمو با تو میخوام.درکم کن همونطوری که همیشه درکت کردمو نفهمیدی.منتظره جوابتم نذار دیر بشه...




موضوع مطلب :